مادرانه
روزی به دخترم خواهم گفت: اگر خواستی ازدواج کنی با مردی ازدواج کن که به جای مهمانی های احمقانه ای که مردان یک طرف جمع میشوند و از سیاست و کار و فوتبال میگویند و زنان یک طرف دیگر جمع میشوند و از مانیکور و انواع رژیم غذایی و ساکشن و پروتز لب و جک ها و..... صحبت میکنند تو را به دوچرخه سواری،تئاتر،کنسرت رفتن،فیلم دیدن، شعر و کتاب خوندن،کافه رفتن و شبگردی های بی هوا سفرهای بی هوا با کوله پشتی و عکاسی و نقاشی و سربه سرهم گذاشتن و دیوانه بازی هایی از این دست زند و آنقدر به باتو بودن "ایمان" داشته باشد که به زمین و زمان و هرپشه ی نری که از دور و برت رد می شود گیر نده ، و به تو احساس "رفیق"ب...
نویسنده :
مامان دردانه
9:49